اَشكال دمكراسي

تنظيم: هاينه‌مان ـ گرودر (از دانشكدة علوم سياسي دانشگاه كولنِ آلمان)    

  ترجمة ناصر ايرانپور

اَشكال دمكراسي

مختصات

محاسن

معايب

دمكراسي تجمعي/ دمكراسي مستقيم

شركت جمعي و بلاواسطة شهروندان در شكل‌گيري اراده و تصميم‌گيريها، مشروعيت دروني

مشروعيت، مشاركت شهروندان، تسهيم شهروندان، استقلال نسبي آنها از منافع سـازمـانـيـافـتـه (احزاب/ حكومتها)

غيرعملي بودن آن در جوامع بزرگ و پر جمعيت، عوامگرايي، ابزارگرايي (مورد وسيله قرار گرفتن)، عملاً معرف و نمايانگر [همه]

دمكراسي نمايندگي (ملي)

انتخاب حكومت‌كنندگان توسط حكومت‌شوندگان، واگذاري وكالت‌، تفويض حق تصميم‌گيري به ديگران

توان تصميم‌گيري بالا، بازده خوب

دنبال كردن منافع شخصي يا گروهي / مذاكرات نخبگان، كمبود كنترل

دمكراسي اكثريت‌گرا

قوة مجريه در دست يك حزب متمركز؛ تشكيل كابينه توسط رئيس فراكسيون اكثريت؛ تسلط قوة اجرايي بر پارلمان؛ تمركز قوة قانونگذار در يك مجلس؛ سيستم حزبي دوقطبي؛ رقابت بين نخبگان؛ اكثريتهاي متغير؛ قانون انتخابات اكثريت‌گرا؛ سيستم حكومتي همسانگرا و تمركزگرا؛ پارلمان مستقل؛ اكثريت ساده تصميم مي‌گيرد     

پربازده، استقلال در تصميم‌گيري

حذف اقليت، ترغيب قطب‌بندي (موجد شكاف در جامعه)

دمكراسي تفاهمي/مطابقتي [و مذاكره‌اي]

قوة اجرايي در دست ائتلاف بزرگ؛ گروههاي مهم جامعه نمايندگي مي‌شوند؛ روابط هم‌وزن قوة اجرائيه و مقننه؛ سيستم دو مجلس هم‌وزن و نمايندگي اقليت؛ نظام چند حزبي؛ سيستم حزبي چند بعدي (سه بُعدي: منطقه‌اي، ايدئولوژيكي، قومي)؛ همكاري نخبگان؛ تَشَكُليسم گروههاي صنفي؛ نظام انتخابات نسبيتي؛ خودمختاري «تقسيم‌شده»؛ خودمختاري شخصي؛ تمركززدايي و «فدراليسم» ارضي و قومي؛ وجود حق وتو براي اقليتها، ترفيع اختلاف از طريق دادگاه قانون اساسي و يا دادگاههاي داوري، وجود افرادي كه به شكايات مردم بر عليه دولت رسيدگي مي‌كنند، وجود ديدارها و كنفرانسهاي غير رسمي [مثلاً بين نخست‌وزيران ايالتها يا وزاري فرهنگ ايالتها جهت برقراري همگوني بين خود)      

ايجاد اتحاد و درهم‌آميزي در كشورهاي چند قومي، «منصفانه»

بي‌ثباتي، قوم‌گرايي به جاي اكثريت‌گرايي؛ دمكراسي نخبگان؛ سهميه‌بندي قومي ناكارا، بي‌تحركي بخاطر موقعيتهاي وتويي

«دمكراسي تفويضي»

انتخاب، تفويض حق تصميم‌گيري به اشخاص ثالث؛ وكالت و كنترل ضعيف، عدم وابستگي، مشروعيت افرادي كه به شكايت مردم در مقابل دولت رسيدگي مي‌كنند

استقلال تصميم‌گيري بالا

كمبود دمكراسي

دمكراسي تعقلي

بحث، ژرفنگري، تغيير گرايشات، موقعيت بيان ايده‌آل، روش مجلسي، تصميم‌گيري اشتراكي

استدلال و اقناع (به جاي مذاكره و رأي‌گيري)، علنيت، مشروعيت، تفاهم‌، سطح روشنفكري

مشروعيت سوال‌برانگيز نهادها؛ عدم انباشت، تفكيك ژرفنگري از تصميم‌گيري، تخيلي‌بودن تقسيم برابر منابع

 

تاريخ ترجمه. 16 آوريل 2005